آرمینآرمین، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

آرام جان

من وآرمین

سلام امروزمن وآرمین میخواهیم باهم خاطره بنویسیم  آرمین  بله  خاطره چی بنویسم  آدامس دیگه  سیب زمینی  سیب زمینی چی؟ سیبزمینی قرمز.. سبز...نه سیب زمینی سبز... دیگه اسب بازی تلفن تلفن اسب بازی ... آرمین آخه مگه اینا خاطره است  بله ...حالیمه که من بگه می خوای حالیم نباشه ... نه  بابام خاطره است  آره  اخه بابام که حرف میزنه  وای که چقد خندیدم ....
30 بهمن 1391

میلاد محمد (ص)مبارک ...

گلم این روزا در ماه ربیع الاول هستیم ومیلادپیامبر بزرگمان نزدیکه پس بیا با هم یک متن قشنگ بذاریم برای پیامبرمان درود خداوند بر تو باد، آن گاه که پیشانی ارادت بر خاک نهادی تا شکوه بندگی را به جای آوری! درود خداوند بر تو باد، آن گاه که مادر را سلام گفتی و فرشتگان به تحسین جمال بی مثالت پرداختند. درود خداوند بر تو باد، آن گاه که زمین از نعمت حضورت در کاینات برخوردار شد و آسمان به میزبانی زمین غبطه خورد. درود خداوند بر تو باد، آن گاه که خانه دوست، آکنده از عطر عاشقانگی ها شد و نجوای نمازت، دل از آسمان ربود! درود خداوند بر تو باد، آن گاه که زبان به حمد و یگانگی خداوند گشودی و عطر توحید، کوچه های مکه را فراگرفت! درود خداوند بر تو باد، ...
8 بهمن 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرام جان می باشد